انسان و زبان (از پیدایش تا معاصر)
فارسی زبان معیار
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, توسط محمد رضا فروزمند |

 

زبان فارسی ( زبان دانش و علم و عمل دوره باستان ) نشانگر تمدن اول انسان در جهان بمرکزیت ایران میباشد و اولین زبان نظام مند و قانون مند دنیا است که از نظام زبان های اولیه بشر از طریق نوشتار (ثبت وسند) توسط گفتار تنظیم گردیده و واژه های آن بصورت فرمول ها ومحاسبات علمی وعملی تدوین و حک شده است ( زبان فارسی تنها میراث مکتوب زنده باستان است و مانند کربن 14 از آن میتوان برای دانستن دانش گذشته استفاده کرد )
طی طول تاریخ و سوانح انسانی و طبیعی انسانها از زبان نوشتاری دور شدند و زبان اصلی ( فارسی ) در تخریب گفتار قرار گرفت وزبانهای بی نوشتار پدید آمد وبعضی از این زبان های گه در تحریب کم بودند دارای نوشتار شدند با الفبا و واژه های ناقص نسبت به زبان اصلی فارسی مثل زبان های لاتین ( انگلیسی و غیره ) بمرکزیت اروپا وپس از حمله اسکندر و اعراب و مغولها ایران توانائی دانش خود را از دست داد و در اروپا از دانش ها ی اولیه شروع به ساختن زبان دانش وعلم و عمل شدند و پس از رنسانس انقلاب فرهنگی و صنعتی ( علمی وعملی ) زبان دانش معاصر مانند زبان دانش باستان تنظیم و تدوین شد و مانند زبان دانش فارسی بصورت فرمول ها ومحاسبات علمی وعملی زبان وحدت و اصلی دانش از طریق دانشگاه ها سراسر دنیا گردید و در همه جای دنیا به یک زبان علمی و عملی گفتار و نوشتار میکنند ( مانند h2o آ ب علمی و عملی )
اینک اگر بخواهیم چگونگی ساختار این زبان معاصر( زبان دانش دانشگاه ها ) را در کشف قرار دهیم خود دانش معاصر را که در مصرف داریم درتجزیه و ترکیب و تحلیل گری میگداریم ( از طریق نوشتار )
 بنابر این ساختار بنیادی زبان فارسی را هم آنچه در مصرف گفتار و نوشتار معاصر داریم بررسی میکنیم ( از طریق نوشتار ؛ چون زبان دانش چه در باستان و چه زبان دانش معاصر که در دانشگاهها تدریس میشود تحت نظام نوشتار تدوین و تنظیم و ثبت و سند میگردد در زبان دانش گفتار تابع نوشتار است
اما اصل طرح ( کشف الفباء و نظام ساختارمعنائی واژه های زبان )
1.     کشف الفبای زبان : زا دو قسمت الف   و   باء تشکیل شده است
قسمت اول : الف همان مصوت ها ؛ واکه ها میباشند .
قسمت دوم : باء همان صامت ها ؛ واج ها یا همخوان ها هستند .
بهمین دلیل در همه الفبای زبان ها الف و ب پشت سر هم هستند . آلفا بت . آلفا  بتا
الف ها ( مصوت ها ) باعث ساخت باء ها ( صامت ها ) میشوند و حروف قابل تلفظ و گفتار پدید میاید که در نوشتار هم دخیل میباشند ( بهمین جهت است که در زبانشناسی سنتی میگویند ابتدا به ساکن نداریم )
    2 . کشف واژه های زبان فارسی ( اولین زبان نظام مند و قانون مند دنیا ومادر همه زبانها ) نکته قابل ذکر اینکه برای رسیدن به ساختار بنیادی زبان دانش ازهمین واژه های معاصر که در مصرف گفتار و نوشتار داریم در تجزیه و ترکیب و تحلیل گری قرار میدهیم
ریشه واژه ها ازاولین ادغام نظام ترکیبی الفباء که دو حرفی میباشد و در این طرح کدواژه یا ملکول واژه ( چون در طرح ؛ الفبای زبان را عناصر زبان در ترکیب آن قرار داده  و هر حرف را یک عنصر زبانی با یک بار آوائی  که اماده و قابل ترکیب با یک عنصر زبانی دیگر برای ساختن ریشه واژه و خود واژه میباشد بکار برده است ؛ هر عنصر زبانی بدون بار آوائی با یک عنصر زبانی دیگر قادر به ترکیب نیست چه در گفتار و چه درنوشتار < این مطلب در زبان های لاتین بهتر مشخص است یعنی اگر حروف صدا دار ؛ واول را از نوشتار آنها برداریم واژه های آنها خوانده نمیشوند > ) نام میبریم ؛ هر عنصر زبانی با بار آوائیش در ترکیب میتواند دو عنصر زبانی دیگر را تغذیه آوائی کند وباعث تلفظ آنها در دهان گردد .
ریشه واژه ها یا کدواژه یا ملکول واژه از دو عنصر زبانی با یک بار آوائی تشکیل شده است و هر ریشه ( کدواژه ) بصورت قراردادی ادغام و معنا شده اند ( ارسطو . افلاطون و سقراط و بقراط و تعدادی از فلاسفه یونان هم چنین عقایدی داشتن عده ای از آنها میگفتند ساختار واژه ها قراردادی است و عده دیگر عقیده داشتن که معنائی است این طرح هر دو عقیده را در ساختار بنیادی زبان دانش فارسی  دارد ) .
مثل : در ؛ بمعنای ورود و خروج که این کدواژه در هر واژه باشد همین معنا را میدهد مانند ؛ درب ( ورود و خروج ساختمان ) درخت ( خروج از زمین و ورود به فضا ) درس ( ورود به مغز و خروج ازآن ) درودگر ( ورود و خروج ساز ؛ درب ساز ) درود ( ورود و خروج داشتن زنده و کار آرا ) درو ( از زمین خارج و بر فضا وارد کردن ) و..........
نکته : کدواژه در معنای مثبت قراردارند ومعنی منفی آن همان معنای مثبتت را درمنفی دارند مثل همین کدواژه ؛ در . که در مثبت ورود ودر منفی خروج
مثال دیگر ؛ گل : بمعنای باز و بسته شدن بصورت گرد و دایره است ( مثبت ان باز شدن است ) گلو . گلایه . گله .گل ( گل زدن .باز شدن داروازه ) و............
مثال دیگر ؛ زن : بمعنای بی وقفه فعال و آگاه و آگاه کردن مانند : زند .زنده . زنهار زندگی. زنگ ( در ساعت و کلیسا . مدرسه .........) زنگ و زنگار ( اکسیده شدن آهن و فلزات . بی وقفه ترکیب اکسیژن با اهن و فلزات و سایر ....) زانو . زنا . زنش ( در سرزنش )
ز + ب = زب بمعنای سریع . تند وفشرده در واژه های : زبان ( زبان سریع ترین ماهیچه بدن انسان ) زبر ( زبر وزرنگ ) زبده . زبل 0 .......
م + ر = مر : بمعنای مکث و بمدت طولانی در زمان قرار گرفتن مثل ؛ مرجان . مرض . مار . مروارید . مرگ و مردن . مرد ( در انسان مذکر که در زمان قرار میگیرد تا مرد شود ) مراد . مرید . مرز . مرکز و..........
باید برای تفهیم ساختار هر واژه توضیحی داده شود که در فرصت نوشتن کتاب ؛ انسان و زبان ( از پیدایش تا معاصر ) امید است این اتفاق عملی شود .
از کداژه های دیگر در سایت دیدن نمائید .
نکته لازم : این طرح با اطلاع از زبانشتاسی جهانی وبا سی سال تحقیقات در باره زبان آنرا ارائه میدهد .
نکته دیگر : زبان انسانهای اولیه و حیوانات آوائی و مرس زبانی ( کوتاه وبلند کردن آواء ها . مصوتها . واکه ها ) بوده که انسان آنها را در دوران اولیه حیات مصوتها را به صامتها تبدیل کرده است .
طوطیان تنها حیواناتی هستند که مصوتها را میتوانند تبدیل به صامتها ( همخوانها ) میکنند و طرز نوشتار که با < ط > نوشته میشود مصداق این قضیه است که در بحث حروف یک صدائی و چند نوشتاری در فرصتی به آن پرداخته خواهد شد که جزء زبان دانش است ( قابل توجه است حروفی که به زبان عربی نسبت داده میشود و ریشه < کدواژه ؛ دو حرفی ها > واژه های زبان عربی فارسی و جزء زبان دانش است )
نکته دیگر : صامتها ( واج ها حجم و طول و عرض و ارتفاع صدا در دهان) در سه حالت در ضریب مصوتها ( کنش و واکنش هوای ریه در دهان بدون دخالت زبان ) قرار میگیرند و باعث تلف حروف میشوند ؛ پیشگام ( قبل از شکل گیری واج ) همگام ( هم زمان با واح ) پسگام ( هم زمان و ادامه تا پس از واج )
نظم و ترتیب و تعداد الفبای زبان فارسی ( زبان دانش )
الفبای نوشتاری زبان قارسی دارای نظم و ترتیب خاصی است صداهائی که نزدیک بهم در دهان شکل میگیرد و تلفظ میشود پشت سر هم ثبت و نوشتار شده است مثل ؛ ب.پ.ت ؛ .ج.چ.خ ؛ د.ر.ز.ژ ؛ س.ش ؛ ف.ق ؛  ک.گ ؛ ل.م .ن . 19 حرف و 7 گروه ( شاید هر گروه یک نت موسیقی باشد طرح در این باره هنوز تحقیق نکرده ) حرف < و  > و < ی > از حروف دو گانه است هم بصورت مصوت ( واکه ) صامت ها ( واج ها) را تحت تاثیر قرار میدهد هم خود تحت تاثیر مصوتها قرار میگیرد و ؛ آ  ؛ نشان کلی و حمع میباشد مثل ؛ آسمان از ریشه ؛ سم . اسم و سما ( در عربی که ریشه فارسی دارد ) بمعنای نشانه ها و اثرها و اما حرف ؛ ه . که یک واکه خنثی است یعنی مثل مصوتها محرک صامتها نیست ولی در تحرک آنها قرار میگیرد .
پس الفبای گفتاری 23 حرف شد و 9 نماد نوشتاری که آنرا به عربی نسبت میدهند و در این طرح جزء الفبای نوشتاری زبان دانش میباشد و آنرا حروف تغیر معنائی نامیده شده است که جمعا 32 حرف میشود و الفبای زبان دانش را تشکیل میدهد .
و این تعداد از حروف دستوری کمکی در ساختن واژه ها هستند : آ . ا . ب . ت . د . ش . ک  . م . ن . و . ه . ی . که در نفی و ثابت یا نسبت دادن یا ماضی و مضارع وافعال و سایر مسائل دستوری بکار میرود و در شناخت کد واژه ها و اصل واژه کسر میشوند
 (آ . و ا . جمع بستن ). ( ب . اضافه کردن .( ت . پیوستن و جدا کردن ). (د . پایان دادن ). (ش . نسبت دادن ). ( م . الحاق شدن ) . ( ن . در اول واژه نفی ودر آخر تثبیت ) ( و . ه . ی . حالتهای متفاوتی در واژه ها دارند .
نکته دیگر : طرز نظام نقطه گذاری بر رو یا زیر حروف ( همخوانها ) زبان فارسی بترتب از کم یا فاقدبه زیاد  بصورت گروهی و هم شکلی است دقت کنید ؛ زیر ( ب . پ ) . رو  ( ت . ث )   زیر  ( ج . چ ). رو ( ح . خ )؛ (د . ذ ) و سایر ( ر . ز . ژ )  . ( س. ش ) . (ص . ض ) . ( ط . ظ ) . (ع . غ ) . ( در سر کج . ک .یکی و . گ . دو تا ) . ( ل . م . ن . و . ه . ی . گروه تک شکلی و تک لفظی هستند ) .
آواء یا آوای ( مصوتها . واکه ها ) زبان فارسی از واکهای ساده خارجی و مرکب داخلی تشکیل شده است
واکهای خارجی عبارت است از : زیر و زبر و پیش ( کسره و فتحه و ضمه < عربی جزء زبان فارسی و زبان دانش است > )
واکهای مرکب داخلی عبارت است از :  و ؛ و ؛ ی . که تحت واکهای دیگر تبدیل به واکهای مرکب میشوند و حدود تا 15 واک داخلی را میسازند
آ  ؛ واک جمع و کلی و نماد آواء ها میباشد و همزه < ء > یک واک کمکی است
واکهای زبانهای لاتین نیز مانند زبان فارسی است و با واکهای فارسی در الفبای آنها خوانده میشود .
A آ   یا   ا ؛ E ئی ؛I   آ ی ؛    O او ؛  U یو   ؛ و واکهای مرکب ؛ V وی ؛ Y وای
 گویشهای ایرانی که همه آنها بی نوشتارند و با خط فارسی نوشتار میکنند در لهجه ( واژه لهجه از دو کدواژه .له . و . جه ساخته شده و بمعنای له شدن جهات زبان در واکه ها و واح ها ) قرار دارند و از استاندارد زبان اصلی ( زبان فارسی ) خارج شده اند
این مسئله شامل همسایگان ایران هم میشود ( زبان دانش فارسی در گفتار و نوشتار معیار است )
انسان در طبیعت و خلقت فرا علمی است و در خلاقیت و تمدن ذاتی قرار دارد  
انسانهائی از انسانها در تنگناها و چالشهای طبیعت در شکلها و مکانهای متفاوتی ادامه جیات دادند که منجر به تخریب حلت و خوی آنها شد ( شاید میمونها از نسل تخریب شده انسان عکس قضیه و عقیده فبلی ) .
فرا علمی بودن انسان  در دوران پیدایش را در دوران معاصر میتوان در ساختار بنیادی زبان دانش فارسی معاصر کشف کرد .    
نکته لازم : مطالب طر ح فهرست وار نوشته شده است .